گروه آموزشی برنامه‌ریزی شهری و روستایی

برنامه‌ریزی شهری (به انگلیسی: Urban Planning) یک فرآیند فنی و سیاسی است که به مسائلی مانند توسعه و طراحی کاربری زمین و محیط ساخته شده، شامل هوا، آب و زیرساخت‌هایی که از داخل مناطق شهری عبور می‌کند، مانند حمل و نقل، ارتباطات و شبکه‌های توزیع می‌پردازد. برنامه‌ریزی شهری با چیدمان فیزیکی مناطق ساخته شده توسط انسان سروکار دارد. اصلی‌ترین هدف برنامه‌ریزی شهری رفاه عمومی است که شامل در نظر گرفتن بهره‌وری، آب و فاضلاب، محافظت و استفاده از محیط زیست و همچنین فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی می‌شود.

این رشته به صورت نزدیکی با رشته طراحی شهری (به انگلیسی: Urban Design) ارتباط دارد و برخی برنامه‌ریزهای شهری برای خیابان‌ها، پارک‌ها، ساختمان‌ها و دیگر مناطق شهری طرح ارائه می‌دهند.

با توجه به ابعاد گسترده شهرها و سکونتگاه‌ های انسانی، این حرفه ابعاد مختلفی دارد، از جمله مسائل زیبایی‌شناسی، اجتماعی، سلامت و موارد دیگر. این رشته از دانش‌ های محیطی مثل جغرافیا، محیط زیست، هیدرولوژی و ژئومورفولوژی و سنجش از دور نیز بهره می‌برد و نتایج علمی ارائه می‌نماید. البته در حوزه زیبایی شناختی و بصری نسبت به شهرسازی کاستی دارد.

برنامه‌ریزی شهری و منطقه ‌ای شامل شاخه‌های مختلفی همچون آمایش سرزمین، برنامه‌ریزی حمل و نقل، برنامه‌ریزی کاربری زمین، برنامه‌ریزی محیطی و موارد دیگر می‌شود.

در مجموع، تنوع زیاد انواع پروژه ‌هایی که برنامه ریزان بر روی آن‌ها کار می‌کنند، عدم اجماع بر روی فرایندها و اهداف، و رویکردهای مختلف اتخاذ شده در شهرها و کشورهای مختلف تنوع زیادی در برنامه‌ریزی شهری معاصر ایجاد کرده‌اند. یکی از اصلی‌ترین موضوعات اساسی، تأثیر بازسازی های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بر الگوهای تغییر فضایی شهری، نابرابری ‌های اجتماعی و افتراق فضایی در شهرها است. در کل، نتیجه فرایند برنامه‌ ریزی ممکن است یک برنامه جامع رسمی برای کل یک شهر یا ناحیه کلانشهری، یک برنامه همسایگی، یک برنامه پروژه، یا مجموعه‌ای از آلترناتیو های سیاسی باشد.


برگرفته از https://www.esri.com

برنامه ریزی روستایی (به انگلیسی: Rural Planning) فرآیند رونق اقتصادی و بهبود کیفیت محیط سکونتگاهی و ارتقای ظرفیت های انسانی جوامعی است که نسبتا در مناطقی با تراکم پایین جمعیتی و البته غنی از منابع طبیعی زندگی می کنند. برنامه ریزی (توسعه) روستایی به طور سنتی بر بهره برداری از منابع طبیعی مانند کشاورزی و دامداری، صیادی، جنگلداری و معادن متمرکز بوده است. با این حال، تغییر در عوامل محرکه اقتصادی و گسترش شهرنشینی و صنعتی شدن موجب تغییر شخصیت مناطق روستایی در چند وقت اخیر شده است. لذا، نیاز جوامع روستایی به رویکردهای توسعه از منظر گسترده تر، تمرکز بیشتری را بر طیف گسترده ای از اهداف توسعه معطوف کرده است تا اینکه صرفا انگیزه ای برای مشاغل مبتنی بر کشاورزی یا استخراج منابع.

به طور فزاینده ای از توسعه مبتنی بر گردشگری و فعالیت های تفریحی، کارآفرینی (تولیدات محلی)، خوشه‌های صنعتی و منطقه‌گرایی (مسکن و حمل و نقل و پسماند در محدوده پیراشهری) به عنوان پیشران های اقتصادی غالب در رقابت با بخش های کشاورزی، جنگلداری و استخراج منابع یاد می کنند. علاوه بر این، دست اندازی به منابع و استخراج معادن در داخل زمین های سنتی کشاورزی و به عبارتی تغییر کاربری اراضی نیز موجب درگیری بین این بخش ها شده است. در حالیکه، برنامه ریزی موفق در نواحی روستایی می تواند بطورهمزمان با ایجاد و راه اندازی صنایع فرآوری و تبدیلی کشاورزی و اجازه به فعالیت های شهری در مکان های مناسب و همچنین حفظ بافتارهای اقتصادی و اجتماعی و محیط زیست طبیعی امکان پذیر شود. برای برنامه ریزی توسعه کشاورزی می بایست اطمینان حاصل شود که بهترین اراضی تخصیص داده می شود، در حالیکه دسترسی به زمین در بخش کشاورزی همواره محدود بوده است. چنانکه پس از تغییر کاربری اراضی کشاورزی به کاربری های دیگر احیای زمین های کشاورزی اگر نه غیرممکن اما بسیار دشوار است.

بخش کشاورزی علاوه بر فعالیت های تولید دارای ضمایم حمل و نقل و فرآوری و تبدیل، بازاریابی نیز است. از این رو، برنامه ریزی کشاورزی و روستایی می بایست دسترسی به زیرساخت های آب و برق و حمل و نقل و همچنین تاسیسات فرآوری و صنایع تبدیلی و بازاری را فراهم سازد.

در سال های اخیر بحث هایی بی پایانی در خصوص تسلط یکی از رویکردهای غالب توسعه ای دولت محور، بازار محور و جامعه محور در بین محققان و سیاستگذاران صورت گرفته است. همانطورکه گفته شد بسیاری از سیاست‌ های توسعه روستایی در گذشته مشوق افزایش وابستگی به حوزه کشاورزی، جنگلداری، معدن‌کاوی و سایر صنایع استخراجی بوده است. این وابستگی باعث ‌شده تا جوامع روستایی بیشتر در معرض نوسانات بازار و تغییرات فناوری قرار گیرند. جهانی‌شدن بازار کالاها خطرات جدیدی را برای بسیاری از مناطق روستایی به‌همراه داشته است. تمرکز محض بر بازار در حوزه توسعه روستایی برای بسیاری از جوامع، فاجعه بار بوده است. هرچند ایجاد برنامه‌های توسعه روستایی و پروژه‌ هایی که مبتنی بر رویکردهای جامعه‌محور می‌باشد، ضرورت دارد؛ اما در کنار آن جهت‌گیری‌های بازاری و استفاده از منابع دولتی برای بهبود مؤثر کیفیت زندگی ساکنان روستایی نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است. برخلاف بسیاری از مباحث درباره اثرات جهانی ‌شدن، سیاست ‌های دولت همچنان در تنظیم بازار و ارائه منابع به جوامع روستایی، نقشی مهم را داراست. درمجموع، عنوان شده است که سیاست‌ های توسعه روستایی باید موجب تعادل بازار، دولت و جامعه گردد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

+ 14 = 18