فناوری اطلاعات، انقلابی است که از زمان اختراع تلفن، رادیو، تلویزیون، رایانه و اینترنت به وقوع پیوسته و هماکنون با توسعه محصولات جدید به سرعت رو به گسترش است. هر نسلی با فناوریهای اطلاعات و ارتباطاتِ دوره خود سازگار شده و با کمک آنها زندگی یا کار میکند. فناوریهای جدید تنها در عرض چند ماه ظهور یافته و به کار گرفته میشوند در حالیکه زیرساختها و سیستمهای شهری برای سازگاری با این تغییرات اساسی به زمان بیشتری نیاز دارند.
بحران کنونی تغییرات آب و هوایی از استفاده نادرست منابع زمینی ناشی میشود. ناگزیر برای رهایی از این بحران باید با کمترین امکانات به دنبال راههای جدید باشیم. برای شروع، هیچ جا بهتر از شهرها نیست، جایی که نظامهای میراثی برگرفته از عصر صنعتی و طرز تفکرات، منجر به استفاده درست از منابع شدهاند. برنامهریزان و دولتمردان به این امر واقف هستند که افزودن زیرساختهای بیشتر، بسیار هزینهبر بوده و بجای بهبود شرایط موجود، میزان تقاضا را افزایش خواهد داد.
در حال حاضر، اقدامات متعددی برای استفاده مطلوب از سیستمهای موجود صورت میگیرد. با این حال در عصر صنعتی و عصر فناوری که دانش یک ابزار قدرتمند محسوب میشود، نوع متفاوتی از انطباق شرایط جسمی و روحی افراد توسط سـازمانهای دانشمحور و جـدید مورد نیاز است. با توجه به این
امر، افزایش بازدهی شهرها با حذف الگوی کاری ۹ صبح تا ۵ بعد از ظهر و ایجاد یک شهر ۱۴ ساعته امکانپذیر خواهد بود.
یک الگوی جدید
مهندسی مجدد روزهای کاری، یعنی تبدیل الگوی ۵- ۹ به صبح زود یا اواخر شب با همپوشانی در ساعات بین روز، مزایای بسیاری برای جامعه ما به همراه دارد از جمله:
-
افزایش بازدهی کارمندان از آنجا که توانایی بیشتری برای کار فردی متمرکز و کار گروهی دارند؛
-
افزایش بهرهوری سازمانهای جهانی به دلیل همپوشانی بیشتر مناطق زمانی در دنیا که منجر به ایجاد محیط تجاری جهانی ۲۴ ساعته واحد میشود؛
-
افزایش ۳۰ الی ۴۰ درصدی استفاده از حمل و نقل عمومی، خیابانها و ساختمانهای اداری؛
-
پایان دادن به ناکارآمدی ساعات شلوغی به هنگام صبح و بعدازظهر؛
-
رویکرد انعطافپذیر ساعتهای کاری که به افراد در تنظیم کار و زندگی کمک میکند، تا آنجا که سازگاری شخصیت و تقاضای شغلی، منجر به افزایش بازدهی میشود.
اولویتهای بیان شده معمولاً نشانه صریحی از ساعات کارایی جسم انسان و بنابراین بازدهی هستند. مضاف بر اینکه این امر، اثرات منفی شیفت شب را برای کارکنان به همراه نخواهد داشت. تحقیق بر روی چرخههای شبانهروزی نشان میدهد که برخی افراد به طور طبیعی، شیفت صبح یا بعد از ظهر را انتخاب میکنند. به نظر میرسد که این چرخهها بیش از آنکه اکتسابی باشند، ژنتیکی هستند. (ساریکس، ۲۰۰۰). برآورد شده است که دو درصد افراد سحرخیز هستند یعنی زمان خواب آنها ۹:۳۰ شب و زمان بیداریشان ۴:۳۰ صبح میباشد؛ ۵/۴ درصد افراد تا دیروقت بیدارند: زمان خواب، ۳:۳۰ صبح و زمان بیداری، ۱۱:۳۰ صبح و مابقی افراد به طور متوسط طی ساعات ۸:۳۰ تا ۱۲:۳۰ صبح میخوابند.
با توجه به این موضوع، تعیین یک روز کاری ۱۴ ساعته بدون تغییر شیفتها، امکانپذیر است. با این فرض، فرکانس توزیع افراد سحرخیز تا افراد شب زندهدار متفاوت است و یک منحنی عادی را دنبال میکند. همچنین تصور میشود که سازمانهای جدید ساعات کاری انعطافپذیرتری داشته باشند؛ جایی که شروع و پایان اوقات کاری بسیاری از افراد متغیر است. بنابراین، این طبقهبندی که در نیروی کار سازمان منعکس میشود، نشاندهنده یک بازه زمانی ۹ ساعته است که از فرآیند متغیر ساعتهای انتخابی (۶ صبح تا ۳ ظهر و ۱۲ ظهر تا ۹ شب با فرض ۸ ساعت کار و یک ساعت استراحت در روز) ناشی میشود.
البته هر ایده بزرگی، مشکلاتی نیز به همراه دارد. یک حرکت نزولی ممکن است فشار بیشتری بر برخی از کارکنان (خصوصاً مدیران و متخصصان) که ناچارند ۱۴ ساعت در روز کار کنند تحمیل کند. مثلاً شاید بازار سهام مجبور باشد ساعات بیشتری به فعالیت بپردازد و دلالان بورس در صورت لزوم بخشی از ساعات روز که در اداره حضور فیزیکی دارند را برای معامله انتخاب نمایند. نرمافزارهای جدید، تجارت را در هر نقطه از جهان آسان کرده است. بدین ترتیب مشخص کردن افراد صبحکار یا شبکار امری متداول تلقی میشود. در واقع، این نوع فعالیت در صنایع دانشی[۱] (صنعتی که موفقیت آن مبتنی بر داشتن دانش درباره یک موضوع خاص است) رواج مییابد؛ جاییکه به خلاقیت بها داده میشود و انتخاب فردی به میزان بیشتری قابل تحمل است.
پایداری
تحقیقات حاکی از آن است که ساختمانها، بیش از ۳۰ درصد گاز گلخانهای تولید میکنند با این وجود یکی از کم مصرفترین سرمایههای ما هستند. کارمندی که با الگوی ساعت کاری ۵- ۹ کار میکند، حداکثر یک سوم روز کاریاش را در محل کار یا اداره و یک سوم دیگر را در منزل میگذراند. این بدان معنی است که از ۱۶۸ ساعت کار در هفته، ۹ درصد وقت افراد پشت میز سپری میشود و ۱۸ درصد کل ساختمان مورد استفاده قرار میگیرد. استفاده فزاینده از محل کار، سریعترین و سادهترین راه برای رسیدن به طراحی پایدار ساختمانهای اداری است.
سیستمهای میراثی
پایههای بقای بشر بر توانایی کاشت گیاهان و اهلی کردن حیوانات بنا شده است و بشر را وارد چرخه طبیعت که همان گذر فصول، گردش ماه و گردش ۲۴ ساعته زمین به دور خورشید میباشد کرده است. بشر با این چرخهها تکامل یافت و انقلاب صنعتی که با اختراع ساعت، الکتریسیته و لامپ همراه بود این امکان را فراهم آورد تا انسان در غیرطبیعیترین شرایط در کارخانجات یا ادارات کار کند.
اختراع رایانه و اینترنت به طور اساسی ماهیت، موقعیت و لزوم تقارن مداوم کار را دگرگون کرد. هماکنون، ترکیبی از کار فردی و گروهی در اقتصاد دانش، بسیار ضروری است. علاوه بر اینکه هواپیماهای جت، ارتباطی فیزیکی را بین افراد ایجاد نمودهاند، ارتباط زنده از طریق اینترنت ما را قادر میسازد تا کارآمدتر از همیشه در بازار جهانی ۲۴ ساعته به نحو مؤثری به فعالیت بپردازیم.
اطلاعات زیادی در مورد مدیریت دانش و شیوههای کار کارگران دانش[۲] (یک اصطلاح جدید برای کارگران یدی است که میخواهند در آینده شغل خود را حفظ کنند. کارگر آگاه کسی است که قضاوتهای خود را بر مبنای داناییها و معلوماتی که در دسترس هر یک از کارکنان است انجام دهند) وجود دارد. در اغلب اقتصادهای غربی، حدود یک چهارم کل کار در خانه صورت میگیرد و سرعت بهبود کیفیت ارتباطات آنلاین و زنده و کاهش همزمان قیمت، باعث افزایش این رقم میشود. در حال حاضر، به نظر میرسد سرعت رشد حدود ۵ درصد در سال باشد. این تغییرات اساسی، مفاهیم فیزیکی مهمی در پی خواهد داشت. یک مثال در این مورد، افزایش سریع شمار کنفرانسها و برپایی مراکز گردهمایی و نمایشگاهی است. این موضوع یک واکنش مستقیم فیزیکی به قدرت اینترنت برای ارتباط با افراد دارای علایق خاص است. عصر اطلاعات، برای تعامل مؤثر مردم، نیازمند طیف متنوعی از فعالیتها و وقایع میباشد. بر اساس تئوری مدیریت دانش، در حالیکه بهترین فضاهای شهری در عصر صنعتی، کاربردی و بسیار مطلوب باقی خواهند ماند اما رشد مجموعهای از فضاها برای عصر اطلاعات و تبادل ضمنی دانش مورد نیاز خواهد بود. سازمانها تلاش میکنند تا ساختار خودشان را جهانی کنند و ما شاهد نسل جدیدی از سازمانهایی خواهیم بود که حضور فیزیکی ندارند. با افزایش تقاضای بسیاری از کارمندان مبنی بر افزایش ساعات کاری بر اساس پدیده جهانیشدن، تغییرات ذکرشده در افزایش آگاهی از توازن کار- زندگی، قابل مشاهده خواهد بود.
این موضوع به عنوان یک مسئله جانبی، مفاهیم سلامتی بر حسب چرخههای شبانهروزی را در بر میگیرد. مداخله با الگوهای شبانهروزی، میتواند تأثیری منفی بر کسب و کار داشته باشد: در اثر خستگی انسان، سالانه حدود ۳۷۰ میلیارد دلار از ارزش میزان کسب و کار کاسته میشود. اجرای طرح همزمانی میتواند بر توانایی سازمان به منظور استخدام کارکنان که شاید بزرگترین مسئله در مواجه با بسیاری از سازمانهای کنونی باشد، تأثیر بگذارد. تنظیمات کاری قابل انعطاف، بهترین راه برای جذب و حفظ کارکنان تلقی میشود. در یک تحقیق انجام گرفته در انگلیس، از هر سه نفر یک نفر (از نمونه ۵۰۰۰ نفری) در ازای ۱۰۰۰ دلار افزایش حقوق، مایل به کار کردن در ساعات متغیر بودند.
نتیجهگیری
در اینجا این سوال مطرح است که آیا نمیتوان به سوی الگوی کاری بهتری برای بهرهبرداری، جابجایی و تقارنی که پایدارتر باشد حرکت کرد؟ افزایش اخیر قیمت سوخت موجب شده تا بسیاری از مردم به حمل و نقل عمومی روی آورند و در بسیاری موارد سرمایهگذاری در این زیرساختها دههها به طول میانجامد. هیچ چارهای برای ما باقی نمانده جز اینکه بجای “سخت افزار” زیرساختها، “نرمافزار” طرز تفکرمان را درباره کار و استفاده از زمان تغییر دهیم.
بررسی شرایط کنونی محلهای کار نشان میدهد که همه روزه میلیونها نفر با هزینه بسیار بالایی که بر افراد، سازمانها و محیط تحمیل میکنند خودشان را به محل کارشان میرسانند. آنها بجای رفت و آمد مکرر باید از طریق ایمیل با افراد دیگر در سایر ادارات در ارتباط باشند. نظریه مدیریت دانش به ما میگوید که ما هم نیازمند کار متمرکز فردی و هم کار گروهی هستیم. با توسعه روزهای کاری، فراهم آوردن انتخاب بیشتر برای چگونگی، مکان و زمان کار کردن و همچنین تضمین همپوشانی فوقالعاده در میانه روز برای تمام کارمندان (که با فعالیت اجتماعی ناهار خوردن منطبق میشود) میتوان کارکنان را مورد حمایت قرار داد و بهرهوری افراد و موفقیت سازمانها را به نحو چشمگیری بهبود بخشید.
بسیاری از مؤسسات ناگزیرند بخاطر جهانی شدن از روز کاری ۹ صبح تا ۵ بعد از ظهر و بسته شدن ادارات در ساعت خاص صرفنظر کنند. فراخوان کنفرانسها در ساعات اولیه صبح و یا اواخر شب، روز کاری را برای بسیاری از افراد طولانی و خسته کننده میسازد. تحقیقات انجام شده در یک مؤسسه خدمات مالی جهانی به منظور یافتن یک محل کار جهانی بر این امر تأکید میورزد که از نظر کارکنان، ویدئو کنفرانسها در ادارات یک اثر منفی دارد زیرا آنها را وادار میکند مدت طولانیتری در آنجا بمانند. در عوض یک استراتژی مهم برای حمایت از توازن بین کار و زندگی، فراهم آوردن لپتاپها با قابلیت ویدئو کنفرانسها است به گونهای که افراد بتوانند از خانه با محل کار ارتباط داشته باشند و شام را در کنار خانواده صرف کنند.
مهندسی مجدد فرآیند کاری وابسته به فناوریهای سیار، تغییرات عمدهای در ماهیت کارمان ایجاد نموده به گونهای که کارها از فرآیند زنجیرهای به فرآیندهای زنده تغییر یافتهاند و تصمیمها بجای حرکت کردن در خط، سریع اتخاذ میشوند. رقابت و رضایت مشتری، بسیاری از سازمانها را وادار میکند تا در این جهت حرکت کنند. این تغییر موجب افزایش حجم روابط متقابل زنده در داخل ساختمانهای اداری میشود و اهمیت اتاقکهای شخصی را به حدی کاهش میدهد که برای بسیاری از کارگران یک چیز مازاد تلقی خواهد شد. موقعی که این مهندسی مجدد در مقیاس وسیع اتفاق بیفتد، پیشبینی اینکه شهرها تغییر کنند و تبدیل به اداره شوند بسیار آسان خواهد بود. ما تاکنون شاهد این تأثیرات در مکانهای مثل سیدنی بودهایم جایی که تأثیر فناوری اطلاعات موجب کاهش سطوح مدیریتی طی دهه ۹۰ میلادی شده است. این بدان معنی است که کارگران برای انجام کارهایشان ناگزیر به ارتباط بیشتر با یکدیگر شدند. تجهیزات ادارات به سرعت توانستند خودشان را با نیاز برای فضاهای اجتماعی کوچکتر وفق دهند و پیامد فیزیکی مستقیم این امر رشد فزاینده کافهها در اطراف خیابانهای سیدنی بود که لبریز از مردمی است که به فعالیت یا ارتباط اجتماعی مشغول هستند. در عصر اطلاعات، برنامهریزی شهری لازم است با تغییرات اساسی در نحوه زندگی و کار کنار بیاید. گرم شدن کره زمین نیازمند توجه فوری است. میتوان با یک بازاندیشی ساده درباره تقارن و توازن کار و زندگی، بهرهبرداری و کارآیی شهرها را فوقالعاده بهبود بخشید. سازمانها و شهرها باید بیش از همه از این فرصتهای اساسی که بواسطه فناوری اطلاعات ایجاد شده و مهندسی مجدد فرایندهای کسب و کار استفاده کنند.
https://rcmc.mashhad.ir