گزارش تفضیلی برگزاری دوازدهمین پیش نشست جایزه جهانی امام خمینی (رحمه الله علبه)
دوازدهمین پیش نشست جایزه جهانی امام خمینی (رحمه الله علیه) با محوریت “معرفی اندیشه ها و منظومه فکری و سیره عملی امام خمینی با حضور اساتید و دانشجویان در تالار همایش های بین المللی بیهقی دانشگاه حکیم سبزواری برگزار گردید .
این همایش که با سخنرانی ، آقای دکتر موسوی ، آقای دکتر زینلی ، خانم دکتر خاتمی، و اقای دکتر رزمخواه در تاریخ ۲۰ ابان سال ۱۴۰۴ ساعت ۱۲ تا ۲ برگزار گردید، به بیان منظومه فکری و علمی حضرت امام در حوزه های عرفان و اخلاق عملی و نیز ترویج گفتمان خانواده محور و حوزه حکومتی در باب ولایت فقیه مباحثی مطرح گردید .
در بخش اول جلسه آقای دکتر موسوی به عنوان عضو هیات علمی گروه معارف دانشگاه حکیم سبزواری در حوزه عرفان عملی حضرت امام ، بیان داشتند ،حضرت امام رحمه الله علیه از کجا به این قدرت نفوذ رسیدند من جوابم این است از طریق عرفان آنهم نه عرفان زبانی بلکه عرفان عملی یعنی جوری در عمل جوری اهل تهذیب بوده و قدم های مردانه برداشته که به این مقامات عمیق و جاذبه و دافعه دست یافته یعنی عرفان حضرت امام محورش وحدت وجود هست .
ایشان ادامه دادند ،ما سه تا وحدت وجود داریم ، یکی وحدت وجود مفهومی هست اگر چه از نظر ذات متفاوت باشند، نوع دوم وحدت وجود تشکیکی هست که ذات موجودات وجود انهاست پس کل موجودات مثل یک سلسه مراتب یا درخت واحدی هستند مثل حروف و کلمات ، که نفس آن همین هوای تنفسی ماست ارتباط خدا با خلق ارتباط نفس رحمانی است یعنی کل خلائق د همه مراتب نفس خدا هستند مثل نفس که حرفهای مختلف از آن ایجاد می شود و خدای متعال وقتی می خواست خلق رو ایجاد کنه به این شکل خلق کرده
نوع سوم ، وحدت اطلاقی وجود است که فقط خدا هست و بس و همه تجلیات خدا هستیم و غیر از خدا چیز دیگری نیست مثل حضوری فردی در آینه های یک اتاق که هر اینه می تواتد کوچک بزرگ محدب یا مقعر باشد ارتباط خدا با خلق مثل این شخص در اتاق است که فقط یک حقیقت وجود دارد و بقیه همه تجلیات هست بنابراین خدای متعال وقتی با صفت قهارش ظاهر می شود همه نیست و نابود و محو می شوند
حضرت امام قائل به وحدت اطلاقی وجود است به همین دلیل وقتی د. بحث اخلاق وارد می شود عمیق ترین اخلاق دارد ، امام بالاترین جاذبه و دافعه را دارد کی می تونه چنین صحنه های عاشقانه را در یک ملت ایجاد کند بوجود آورد که میلبونها عاشق پرورش بدهد این جاذبه ایشان هست یا مثلا در صحنه خانواده عاشقانه ترین صحنه ها را خلق می کند مثلا اگر برین خونه و ببینید غذا نمک نداره هیچ کس نمی تونه این نوع برخورد رو که امام دارن داشته باشه امام فرمودن کاش که از این سرانگشتهای نمکینتم توی غذا می کردی یا ایشان در برخورد با همسرشون می گویند هیچوقت امام جلوی من پاش رو دراز نکرد ، همیشه جوری برخورد می کرد که من فکر کنم ایشان مجنونه و من لیلی هستم
عضو هیات علمی گروه معارف ادامه دادند ، جاذبه داشتن بازم خیلی سخت نیست اما دافعه داشتن خیلی سخته ، شعار توحید اولش با دافعه شروع می شه حضرت امام بیشترین دافعه رو داشت یعنی بیشترین شجاعت رو داشت زمانی که رضا شاه وارد حرم شده بود همه حرم رو خالی کرده بودن اما امام تنها نشسته بود و نترسید شجاعت و دافعه اش باعث شد بیش از همه به او جذب شوند عاشق باید جرات داشته باشد وسط آتش برود .
حیلت رها کن عاشقا؛ دیوانه شو، دیوانه شو. و اندر دل آتش درآ؛ پروانه شو، پروانه شو.
هم خویش را بیگانه کن، هم خانه را ویرانه کن، وآنگه بیا با عاشقان همخانه شو؛ همخانه شو
تو «لیلة القبری» برو تا «لیلة القدری» شوی؛ چون قدر، مَر ارواح را کاشانه شو؛ کاشانه شو.
حضرت امام عرفانش توحیدی عاشقانه و اخلاقش بر اساس عرفانش عاشقانه و سیاستش هم بر اساس اخلاقش و عرفانش بود عاشقانه. حضرت امام رو یک سیاستمدار عادی ندانید . وقتی امام از دنیا رفت خیلی از افراد دق کردند این از خاطرات خودم هست که از بچه های بسیجی شرین ، خوش تیپ ، خندان، خوشرو .. روز رحلت امام سکته کرد و تا سالها روی ویلچر بود .امام رو در فضای مجازی از روی حسادت چگونه معرفی می کنند ، قبض اب و برق، دیکتاتور … چون هنر عشق ورزی را ندارند ، اینگونه معرفی می کنند . به نظر من امام یک هنرپیشه بود .
بکوش خواجه و از عشق بینصیب مباش که بنده را نخرد کس به عیب بیهنری
آقای دکتر احمد رزمخواه از اساتید دیگری بودند که در رابطه با منظومه فکری حضرت امام از نگاه سیره عملی ایشان وارد شدند. ایشان بیان داشتند :
گمان می کنید راز معنا داری زندگی حضرت امام چه بود؟
معنا بخش زندگی ایشان چی بود یکی از گمشده ی بشر امروز بی هدفی هست سرگردانی و پوچی و بلای فراگیری که شامل بشر امروز می شود .حضرت امام چگونه بود که یک لحظه از زندگیش بدون معنا نبوده است .یک زندگی معنادار داری چند ویژگی است
۱_رضایتمندی از زندگی
۲_احساس نشاط و سرزندگی که از همه حرکات و سکنات او دیده می شود
۳_احساس مسئولیت می کند
۴_ دوری از پوچی و تنهایی و افسردگی
۵_تحمل رنجها و سختی ها
تمام اینها در حد والا در حضرت امام هست مثلا در رضایتمندی به گونه ای بود که هر کاری رو برای رضایت خدا انجام می دهد حضرت امام به حدی سرزندگی داشت که در سن بازنشستگی تازه قیام خودش رو شروع می کند .
در سالهای جوانی کتابی نوشته می شود که به دلیل حس مسئولیتی که داشتند بلافاصله جواب می دهد و نمی گذارد شبهات مطرح شود معنا بخش زندگی امام ، ایمان توحیدی و قیام برای خدا بود .
سپس ایشان یه شرح این سخن امام از چهل حدیث پرداختند :
تا لاإله إلا الله با قلم عقل بر لوح صافی قلب نگاشته نشود، انسان مؤمن به وحدت خدا نیست. و وقتی این کلمه ی طیبه ی الهیه در قلب وارد شد. سلطنت قلب با خود حق تعالی می شود، و دیگر انسان کس دیگر را مؤثر در مملکت حق نمی داند و از کسی دیگر متوقع جاه و جلال نیست و منزلت و شهرت را پیش دیگران طالب نمی شود.
باید انسان در صدد تحصیل ایمان برآید …پس از آن، از گناهان و مخالفات، توبه ی خالصی کند با شرایط خود،… و چون قلب را از کثافات خالی کرد، مهیای برای ذکر خدا و قرائت کتاب خدا شود…
پس از آن که دل را برای ذکر خدا و قرآن شریف مهیا نمود، آیات توحید و اذکار شریفه ی توحید و تنزیه را با حضور قلب و حال طهارت، تلقین قلب کند؛ به این معنی که قلب را چون طفلی فرض کند که زبان ندارد و می خواهد او را به زبان آورد، چنانچه آن جا یک کلمه را تکرار کند و به دهان طفل گذارد تا او یاد گیرد، همین طور کلمه ی توحید را با طمأنینه و حضور قلب، باید انسان تلقین قلب کند و به دل بخواند تا زبان قلب باز شود
بیچاره انسان غافل! که در امور زایله ی دنیا- که خود می داند، و هر روز می بیند که اهل آن، آن را می گذارند و می روند و حسرتها را می برند – این قدر اهمیت می دهد، و با کمال جد و جهد در جمع و تحصیل آن می کوشد، و خود را با هر ذلت و زحمت و هر محنت و تعبی رو به رو می کند، و از هیچ عار و ننگی پرهیز نمی کند. ولی برای تحصیل ایمان – که کفیل سعادت ابدی او است – اینقدر سست و افسرده است که با اینهمه مواعظ انبیا و اولیاء و اینهمه کتابهای آسمانی، باز از سستی و سهل انگاری دست نکشیده، و به فکر روزگار مصیبت و ذلت وزحمت خود نیفتاده، موعظتهای قرآنی و وعد ووعید آن – که سنگ خارا را نرم می کند و کوههای عالم را خاشع می کند- در دل سخت این انسان اثر نکند!بنابراین در انتها می فرماید :
ای انسان دل سخت! تفکر کن، ببین مرض قلبی تو چیست که دل تو را از سنگ خارا سخت تر کرده و قرآن خدا را، که برای نجات تو از عذابها و ظلمتها آمده، نمی پذیرد؟!
سخنران سوم مراسم خانم دکنر خاتمی عضو هیات علمی و دارنده مدرک نخصصی مطالعات زنان و خانواده دانشگاه حکیم سبزواری ضمن معرفی جایزه جهانی امام خمینی و آثار واصله به این مرکز صحبت خود را را در رابطه با نقش زنان و ترویج گفتمان خانواده محور از منظر حضرت امام بیان کردند.
ایشان مقایسه ای را داشتند بین دو مصاحبه اوریانا فالاچی خبرنگار ایتالیایی ، که سال ۵۲ با شاه مصاحبه کرده بود و سال ۵۸ با حضرت امام(ره) مصاحبه داشته است، فالاچی یک خبرنگار بسیار سمج است که از پرسیدن هر نوع سوالی و یا ایجاد چالشی ابا نداشته است ، او حدود سه ساعت با شاه مصاحبه میکند ،
ایشان بیان داشتند، فالاچی میگوید از نظر شاه، “زن در زندگی مرد اهمیت ندارد مگر وقتی که زیبا و جذاب باشد… شما زنان حتی یک سرآشپز بزرگ نداشتید، هیچ چیز بزرگی نداشتید، هیچ چیز! …شما زنان وقتی بهقدرت میرسید بیرحم و سنگدل هستید. .. به نظر او زنان لوازم با ارزشی هستن که در فکر کردن ناتوانند و بعد همین شخص در اجتماعی که هنوز زنان چادر به سر میکنند، دستور میدهد که دختران خدمت نظام انجام دهند راستی این شخص کیست که از سی و دو سال پیش تاکنون بر روی سوزانترین تخت دنیا نشسته است؟ به دوران قالیچههای پرنده وابسته است با به دوران کامپیوتر؟ ته مانده قرون قدیم و وسطی است یا تکهای از چاه های نفت آبادان؟
من که نتوانستم درک صحیحی از وی داشته باشم، ولی فهمیدم که می تواند با پررویی بی نظیری دروغ بگوید. به طور مثال وقتی مصاحبه من با او منتشر شد، از سفارت خواست تا موضوع افزایش قیمت نفت را که با من در میان گذاشته بود، تکذیب شود، ولی چند هفته بعد واقعة قیمت نفت را بالا برد.»
بعد از این مصاحبه باربارا والترز روزنامه نگار آمریکایی فرد دیگری است که برای اینکه مطمئن بشود واقعا شاه این نظرات را بیان داشته خودش با شاه مصاحبه می کند و بعد از مصاحبه از شدت تحقیر شاه نسبت به زنها ، بسیار متعجب می شود به طوری که
سیامک زند که در آن زمان مسئول خبرنگاران خارجی دربار بوده است و در پشت صحنه این مصاحبه حضور داشته است، این اتفاق را چنین شرح میدهد:«من در تمام مدت هفت الی هشت سالی که مسئول خبرنگاران خارجی در دربار بودم، چنین چیزی از شاه سراغ نداشتم. خدای من شاهد است، به جان این تنها دخترم قسم میخورم، شاه که از اتاق رفت بیرون، فرح زد زیر گریه و طوری گریه کرد که باربارا والترز بلند شد رفت نشست بغلش و او را دلداری میداد. مردی که به همسرش چنین توهینی بکند، آنهم در حضور یک خبرنگار بینالمللی مانند باربارا والترز ، میخواستی عکسالعمل فرح پهلوی چه باشد!؟»
خانم دکتر خاتمی بیان داشتند البته این سخنان شاه با افعالی که فرح داشت دور از انتظار نبود ، فرح همان کسی بود که از تعیین دختر زیبای سال ، به صورت سالانه حمایت می کرد ، پشت پرده برگزاری جشن هنر شیراز بود، جشنی که به منظور استحاله فرهنگی ایران ایجاد شده بود شامل رقاصهها، فاحشهها، موسيقيدانان، خوانندگان و بازيگران فيلمهاي غيراخلاقي سينماهاي غربي بودند. وقتی ، همه به تماشای زنان در روابط نامتعارف با مردان می نشینند ، مهمانان خارجی میگویند اگر ما میخواستیم این کار را در کشور خودمان انجام دهیم حتماً محکوم میشدیم و شاه میخندد و عکسالعملی از خود نشان نمیدهد؛
بنابراین نگاهی که شاه به زنان داشت نه تنها برای زنان ایران وضعیت اسف باری را ابجاد نموده بود که برای افرادی که بیرون از ایران بودند هم بسیار وحشتناک بود به گونه ای که فالاچی بعد از انجام ابن مصاحبه در رابطه با شاه چنین می گوید:
وقتی از آنجا خارج شدم به خاطر آوردم از تنها چیزی که حرف نزدهایم بیماری روحی (دیوانگی) اوست که میگویند به آن مبتلاست و بیرحمی وی را نیز به وجود این بیماری مربوط میدانند. با وجود سه ساعت سوال و جواب متوجه شدم که این مرد را خیلی کم شناختهام و او همچنان برایم مثل یک مجهول باقی مانده است.
مثلا نمی دانستم او یک احمق است یا یک باهوش، محققا مانند ذوالفقار على بوتو مردی است با تضادهای بیشمار که همیشه برای کنکاش در شخصیت وی یک مجهول برجا میماند. مثلا او به خواب، پیشگویی، فالگیری، خوابنما شدن و خدای بچگانه اعتقاد دارد و بعد مثل یک متخصص (که هست) درباره نفت بحث میکند. مانند یک شاه مطلق حکومت میکند، رهبری انقلاب سفید را به عهده دارد و مثل این است که زور میزند تا بیسوادی را ریشه کن شده جلوه دهد.
خانم دکتر خاتمی در ادامه می گوید : اما حالا نکته جالب مصاحبه ای هست که فالاچی با امام دارد و حدود ۲ ساعت طول می کشد و بعد تحلیل خود را از حضرت امام میگوید:
“خمینی خوش قیافه ترین پیرمردی بود که در عمرم دیده ام. زمین تا آسمان با دیگر رهبران خاورمیانه مثل قذافی و عرفات که مثل عروسک های خیمه شب بازی بودند فرق داشت. خمینی چیزی مثل پاپ یا یک سلطان مقتدر بود، یک رهبر واقعی. مردم ایران بیش از اندازه او را دوست داشتند. در حد یک پیامبر، یا از آن بالا تر، در اندازه یک خدا”
«از همان لحظه اول فهمیدم فضا آنطور نیست که فکر میکردم. من شاید تحت تاثیر فضای ساده خانه آیتالله که در یک کوچه خاکی واقع شده بود، قرار داشتم… در این مصاحبه آیتالله خمینی، نه بستن روزنامه آیندگان رو تکذیب کرد، نه اعدامها را و نه محدودیتهای حرکت کمونیستها را. او با تمام مصاحبه شوندگان قبلی فرق داشت.»
خوب نگاه امام نسبت به زنان در مصاحبه دیگری نیز انعکاس یافت در همان زمان خانم نوشابه امیری خبرنگار کیهان با حضرت امام ضمن سوالی می پرسد ، چون مرا بعنوان یک زن پذیرفتهاید این نشاندهنده این است که نهضت ما یک نهضت مترقی است، اگرچه دیگران سعی کردند نشان دهند که عقبمانده است. فکر میکنید به نظر شما آیا زنان ما باید حتماً حجاب داشته باشند، مثلاً چیزی روی سر داشته باشند یا نه.
حضرت آیتالله ضمن پاسخ فرمودند: اینکه من شما را پذیرفتهام، من شما را نپذیرفتهام. شما آمدهاید اینجا و من نمیدانستم که شما میخواهید بیایید اینجا و این هم دلیل بر این نیست که اسلام مترقی است که به مجرد اینکه شما آمدید اینجا، اسلام مترقی است. مترقی هم به این معنی نیست که زنها یا مردهای ما خیال کردهاند، مترقی به کمالات انسانی و نفسانی است و با اثر بودن افراد در ملت و مملکت است نه اینکه سینما بروند و دانس بروند و اینها ترقیاتی است که برای شما درست کردهاند و شما را به عقب رانده و باید بعداً جبران کنیم. شماها آزادید در کارهای صحیح؛ در دانشگاه بروید و هر کاری را که صحیح است بکنید و هم ملت در این زمینهها آزادند، اما اگر بخواهند کاری خلاف عفت بکنند و یا مضر به حال ملت و خلاف ملیت بکنند جلوگیری میشود و این دلیل بر مترقی بودن است.
ایشان در پایان بیان داشتند ، دیدگاه امام خمینی(ره) درباره زن، ترکیبی از احترام به جایگاه اجتماعی و خانوادگی، تأکید بر حقوق و تحصیل زنان و تأمین امنیت و حجاب آنها بود. اندیشههای ایشان به طور مستقیم تحتتأثیر متون اسلامی و فرهنگ ایرانی قرار داشت و درعینحال به زنان هویت و شخصیتی مستقل بخشید. میتوان گفت که نگرش امام خمینی به زن عاملی کلیدی در تحول اجتماعی و فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران بوده است که موجب گردیده امروز زنان مسلمان و مومن زیادی داسته باشیم که در عرصه خانواده و علم موفق و نخبه هستند ، اگر این نگاه امام به زنان نبود ما امروز شاهد مادرانی از شهدا نبودیم که با کمال رضایتمندی ثمره سالها زندگی خود را تقدیم انقلاب نمایند و اگر این نگاه نبود امروز شاهد حضور زنان نخبه ای همچون خمسا اسبقیان دانشمند جوان خلبان نخبه ای که خود را سرباز ایران و انقلاب می نامد نبودیم و یا دکتر طناز بحری که ایران را همچون کشتی نوح می داند زندگی در ایران را به ریاست مرکز هماتولوژی هلند ترجبح می دهد و یا زنانی نظیر پروفسور طوبی کرمانی و چه بسیار زنانی که در عرصه فرزند آوری امروز به جهاد پرداخته اند .
سخنران پایانی جایزه جهانی امام خمینی (ره)آقای دکتر زینلی به مهمترین آموزه در نهضت امام خمینی یعنی ولایت فقیه پرداختند و بحث حکومت حضرت امام را بیان داشتند ،و اذعان کردند که با وجود سر آمدی امام در حوزه های مختلف و حتی اعتراف کسانی که مخالف با حضرت امام هم هستند ،اما بروز بیرونی حضرت امام بحث حکومت اسلامی می باشد .
ایشان یادآور شدند من می خواهم در ابنجا به استدلالهایی از ولایت فقیه بپردازم که در سال ۴۷ در نجف اشرف در ۱۳ جلسه بیان داشتند . حدود ۹ استدلال هست
مورد اول؛ ضرورت تشکیل حکومت اسلامی است که بر اساس حکم عقل و شرع است . در واقع در رابطه با بیان اینکه دین چه مشکلی را حل می کند بعضی می گویند دین برای همه زندگی راهکار دارد و بعضی می گویند حوزه محدودی دارد مرحوم امام می گوید انچه به هدایت انسان مربوط است در قرآن امده و حضرت امام قائل است مساله هدایت در قرآن مطرح شده و حکومت، ارتباط مستقیمی با هدایت و ضلالت دارد سپس حضرت امام مطرح می کند که آیه «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ ۚ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ و در برابر آنان آنچه در قدرت و توان دارید از نیرو [و نفرات و ساز و برگ جنگی] و اسبان ورزیده [برای جنگ] آماده کنید تا به وسیله آنها دشمن خدا و دشمن خودتان ودشمنانی غیر ایشان را که نمی شناسید، ولی خدا آنان را می شناسد بترسانید. و هر چه در راه خدا هزینه کنید، پاداشش به طور کامل به شما داده می شود، و مورد ستم قرار نخواهید گرفت. » یعنی همه قوا را برای تشکیل حکومت جمع کنید
مورد دوم _لزوم انقلاب سیاسی هست انقلاب سیاسی یعنی اگر در جامعه ای داریم زندگی می کنیم و حکومت عادلانه ای ندارد باید برای ایجاد ان اقدام کنیم . ایشان می گوید« انَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ: بدرستى كه فرعون برترى جست و تكبر و تبختر كرد در زمين مصر به حدى كه ادعاى ربوبيت نموده و مردم را به عبادت و بندگى خود امر كرد… »با اشاره به این ایه می گویند حکومت های جبار جلو هدایت انسانها را می گیرند و ما چاره ای جز برای برانداختن حکومت های فاسد را برداریم و هیات های حاکمه خائن را براندازیم و این وظیفه تمام مسلمانان در تمام کشورهاست
۳_حکومت قانون الهی
بر اساس ایات قرآن «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ای اهل ایمان! از خدا اطاعت کنید و [نیز] از پیامبر و صاحبان امر خودتان [که امامان از اهل بیت اند و چون پیامبر دارای مقام عصمت می باشند] اطاعت کنید. و اگر درباره چیزی [از احکام و امور مادی و معنوی و حکومت و جانشینی پس از پیامبر] نزاع داشتید، آن را [برای فیصله یافتنش] اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، به خدا و پیامبر ارجاع دهید؛ این [ارجاع دادن] برای شما بهتر واز نظر عاقبت نیکوتر است. »
باید حکومت قانون الهی را برقرار کنیم مثلا این فرمایش حضرت امام که حتی حکومت اولی الامر به حکم قانون خداست.
۴_بیان شرایط زمامدار
بر اساس آیه وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ و [یاد کنید] هنگامی که ابراهیم را پروردگارش به اموری [دشوار و سخت] آزمایش کرد، پس او همه را به طور کامل به انجام رسانید، پروردگارش [به خاطر شایستگی ولیاقت او] فرمود: من تو را برای همه مردم پیشوا و امام قرار دادم. ابراهیم گفت: و از دودمانم [نیز پیشوایانی برگزین]. [پروردگار] فرمود: پیمان من [که امامت و پیشوایی است] به ستمکاران نمی رسد…
عدالت و برخورداری از عدالت شرط اساسی در به عهده گرفتن حکومت است .حاکم باید عدالت محور باشد
۵_تفاوت جایگاه حاکمیتی حاکم و مقامات معنوی است
ایشان معتقدند حاکمیت فقیه ولایت تکوینی نیست ولایت تشریعی هم نیست فقیه فقط حاکمیت دارد حکومت رو به دست دارد شاید به دلیل سوءاستفاده هایی است که ممکن است کسی داشته باشد بنابراین جایگاه ولابت فقیه جایگاه حکومت هست و به همین دلیل حکومت ایشان مطلق است و به همه شوون زندگی مردم که مربوط به حکومت است ارتباط پیدا می کند .
۶_برپایی نظام عادلانه است که مهمترین وظیفه انبیاء عدالت برقرار کردن است و هدف بعثت ها به طور کلی مردمان بر اساس روابط اجتماعی عادلانه نظم و ترتیب پیدا نماید .عدالت نقطه اصلی است .
۷_پاسخگویی به شبهات است که آیه « إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ ۚ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا » خدا قاطعانه به شما فرمان می دهد که امانت ها را به صاحبانش بازگردانید و هنگامی که میان مردم داوری می کنید، به عدالت داوری کنید. یقیناً [فرمان بازگردانیدن امانت و عدالت در داوری] نیکو چیزی است که خدا شما را به آن موعظه می کند؛ بی تردید خدا همواره شنوا و بیناست.
منظور قضاوت نیست بلکه بر اساس عدالت حکومت کند .
۸_اثبات منصب ولایت برای علماء است که العلماء ورثه الانبیاء دلیل آن است و با ایه النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلَىٰ أَوْلِيَائِكُمْ مَعْرُوفًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا پیامبر، نسبت به مؤمنان از خودشان اولی و سزاوارتر است، و همسرانش [حرمت ازدواج به منزله] مادران آنانند، و بر طبق کتاب خدا دارندگان قرابت نسبی [در میراث بردنِ] از یکدیگر از مؤمنان و مهاجران [که پیش از این بر پایه ایمان و هجرت میراث می بردند] سزاوارترند، مگر اینکه بخواهید [در وصیت کردن به پرداخت ارث] درباره دوستانتان احسان کنید که این امری ثبت شده در کتاب [خدا] ست.
همان ولایت پیامبر را برای اولیاء هم می دانند .
۹_ضرورت اعتراض علماء بر علیه ستمگری
که علما باید بر رفتار های ستمگرانه حکومت ها در هر زمانه ای اعتراض نمایند .

